نماد سایت ماه نیوز

کارشناس مسائل بین‌الملل: لکه ننگ اتحادیه عرب فقط با بازگشت سوریه به این اتحادیه پاک می‌شود

به گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری آنلاین ماه نیوز، در حالیکه «احمد ابوالغیط» دبیرکل اتحادیه عرب تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه را کاری عجولانه دانست و اذعان کرد که روسیه جنگ را برده است، اما گفت که هنوز برخی از کشورهای عربی مخالف حضور دوباره روسیه در این سازمان بین‌المللی هستند. در همین راستا هادی محمدی کارشناس مسائل غرب آسیا ماهیت اتحادیه عرب را شبهه‌برانگیز دانست و با انتقاد از رویکرد این اتحادیه در برخی از برهه‌های تاریخ عنوان کرد: این اتحادیه در برخی موارد به ابزاری برای تسهیل سیاست‌های استعماری تبدیل شده است.


نشست اتحادیه عرب

اتحادیه عرب که در سال ۱۹۴۵ برای حمایت از مردم فلسطین با حضور سوریه شکل گرفت، در سال ۱۳۹۰ به دنبال بحران در سوریه با اکثریت آرا رأی به تعلیق کشوری داد که از پدیدآورندگان این اتحادیه به شمار می‌رفت. اکثر کشورهای این اتحادیه در سال ۲۰۱۱ نه تنها رأی به تعلیق عضویت سوریه از این اتحادیه دادند، بلکه به کمک نیروهایی مخالف سوری و گروه‌های تروریستی شتافتند. اکنون با گذشت ۱۲ سال، برخی از کشورهای عربی مانند امارات و عربستان خواستار بازگشت سوریه به این اتحادیه شده‌اند.

اتحادیه عرب در برخی موارد به ابزار کشورهای استعماری تبدیل شده است

هادی محمدی کارشناس مسائل غرب آسیا درباره شکل‌گیری اتحادیه عرب و ماهیت این سازمان بین‌المللی به خبرنگار آنلاین ماه نیوز، گفت: اتحادیه عرب به عنوان یک سازمان بین‌المللی دوران پر فراز و نشیبی از جهت نوع نقش‌آفرینی در منازعه با رژیم صهیونیستی داشته‌ است. کشورهایی که نقش اساسی در این سازمان دارند، چهره‌های پیدا و پنهان درباره این رژیم از خود بروز داده‌اند. هرچه زمان از تشکیل این اتحادیه می‌گذرد، متوجه این موضوع می‌شویم که این اتحادیه در برخی موارد نه تنها منافع کشورهای عربی را تأمین نکرده بلکه در مقابل منافع کشورهای عرب موضع گرفته است.

وی افزود: اتحادیه عرب در برخی موارد به ابزاری برای تسهیل سیاست‌های استعماری و دولت‌های غربی تبدیل شده است. در حالیکه این اتحادیه باید منافع کشورهای عربی را تأمین کند، گاهی هم‌راستا با سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی به منافع کشورهای عرب پشت کرده و منویات آنان را اجرا کرده است.


هادی محمدی، کارشناس مسائل غرب آسیا

بحران ۲۰۱۱ سوریه، بحرانی تروریستی و مورد حمایت رژیم صهیونیستی بود

این کارشناس مسائل غرب آسیا، عنوان کرد: یکی از مواردی که شبهه درباره ماهیت اتحادیه عرب را به ذهن می‌آورد، بحران ژئوپلتیکی و امنیتی در سطح منطقه است که از سال ۲۰۱۱ شروع شد. این رخ‌داد امنیتی ماهیت روشنی دارد و پروژه‌ تروریستی  مورد حمایت رژیم صهونیستی و کشورهای استعماری است. در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در کشورهای عربی و اسلامی خیزش‌های مردمی‌، موسوم به بیداری اسلامی یا هر اسم دیگری را شاهد بودیم. واضح بود که مردم کشورهای مصر، تونس، لیبی، یمن و امثال این کشورها علیه منافع غرب و رژیم صهیونیستی خیزش کرده‌اند. اما به یکباره ما شاهد پدید آمدن سطح جدیدی از تروریسم نیابتی بودیم. این تروریسم نیابتی در طول سفر مقام‌های عربی به اسرا و دیدار آن‌ها با مقامات آمریکایی به وجود آمد. در این دیدارها مقام‌ کشورهای عربی به مقام کشورهای آمریکایی گفتند که چرا دست روی دست گذاشتید و در مورد تحولات مصر، اردن، شمال آفریقا و یمن کاری انجام نمی‌دهید. این موضوعات مستندهای علنی دارد.


پایگاه آمریکا در سوریه

اتحادیه عرب از توطئه تروریستی در سوریه حمایت کرد

وی در ادامه اظهار کرد:‌ پس از ملاقات‌های مورد اشاره بحرانی مشکوک در سوریه شکل گرفت. این بحران مقابل جنبش‌های بیداری در کشورهای شمال آفریقا، یمن و کشورهای عربی بود و اتحادیه عرب در کنار این جریان مشکوک قرار گرفت. برای آنکه یکی از ارکان‌های اصلی مقاومت در منطقه را فلج و دچار براندازی کند. افرادی که از نظر لجستیک، آن ایدئولوژی تروریستی را حمایت می‌کردند، همان کشورهایی بودند که در طول دهه اول قرن بیست و یکم؛ یعنی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ تلاش کردند سوریه را از راه تطمیع یا تشویق از اینکه در کنار جمهوری اسلامی و مقاومت ضد اسرائیلی باشد، بترسانند. در آن سال‌ها ملک عبدالله در سفری که به دمشق داشت، به آقای بشار اسد گفته بود اگر ارتباط خود با ایران و مقاومت را قطع کنید ما نقش بازسازی را در اقتصاد و حمایت‌های مختلف را برای شما فراهم می‌کنیم، این موضوع را فراموش نخواهیم کرد. سطح جدید توطئه علیه سوریه توسط تروریسم نیابتی آشکار بود. اتحادیه عرب از این توطئه جدید، حمایت کرد و کشورهایی که به دنبال خنثی‌سازی نقش حمایتی سوریه از ایران و محور مقاوت بودند، بودجه‌های استراتژی جنگ نیابتی ایالات متحده و کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی را در سوریه پرداخت کردند. این موضوعات نشان‌دهنده نقاط تردید و شبهه‌‌برانگیز درباره ماهیت اتحادیه عرب است. در همین دوران اتحادیه رأی به تعلیق سوریه می‌دهد.


سوریه پس از توطئه تروریستی

لکه ننگ اتحادیه عرب فقط با بازگشت سوریه به این اتحادیه پاک می‌شود

محمدی با اشاره به دعوت از سوریه برای حضور دوباره در اتحادیه عرب، عنوان کرد: همان کشورهایی که برای نابودی و براندازی کیان سوریه و مقاومت، تلاش کردند و هرچه در دست داشتند به میان آورند و‌ شکست خوردند، اکنون خواستار بازگشت به روابط سیاسی و دیپلماتیک با سوریه هستند. مصر و الجزایر تلاش می‌کنند تا سوریه به این اتحادیه باز گردد و مقدمات آن را فراهم کرده‌اند. روزی که اتحادیه عرب تصمیم گرفت تا رأی به تعلیق سوریه دهد، صندلی سوری‌ها را در اختیار یکی از افراد گروه‌های تروریستی و توسعه‌طلب مورد حمایت اخوانی‌ها قرار داد. این لکه ننگ می‌تواند با بازگشت این کشور به اتحادیه عرب پاک شود. البته نقش کشورهای مستقل و انقلابی اتحادیه عرب در مقاطعی از تاریخ شکل‌گیری خودش در دهه ۷۰ تا ۸۰ میلادی را نمی‌توان نادیده گرفت. در آن برهه از تاریخ حکومت‌هایی روی کار بودند که توانستند در مقابل رژیم صهیونیستی مواضع مستقلی اتخاذ کنند که این موضوعات را نمی‌شود نادیده گرفت.


اردن

 اضطرار کیان‌های منطقه‌ای وابسته به استعمار غرب

این پژوهشگر مسائل غرب آسیا معادلات منطقه و بین‌المللی را نسبت به دهه‌های گذشته متفاوت دانست و گفت: موازین قدرت نسبت به دهه‌های گذشته تغییر کرده است. بازیگران منطقه‌ای که نقش جعبه ابزار سیاست‌های استعماری را داشتند، در شرایط مردد و دلهره قرار گرفته‌اند. این کشورها که همیشه از سوی قدرت‌های بزرگ و استعماری حمایت می‌شدند، اکنون خود را در چشم‌انداز بی‌پناه و آسیب‌پذیر احساس می‌کنند. کشورهایی که روزی در مقابل سوریه قرار داشتند، امروز برای حفظ حداقل‌هایی از ضریب امنیتی خود و پایداری و ماندگاری حاکمیت‌هایشان ناچار به تغییر رویه شده‌اند. امروز کشورهایی که در ویرانی سوریه و توطئه درباره آن نقش داشتند، همگی در وضعیت نامساعدی به سر می‌برند. ترکیه، در مناسبات با پشتیبان اصلی خود؛ یعنی غرب و ناتو دچار مشکل است. عربستان هم در وضعیت نابسامانی به سر می‌برد، اردن هم که نقش پیچیده را با حمایت انگلیس‌ها بازی می‌کرد در طول دوازده سال گذشته شرایط نامساعد و ناگواری را دارد. در دوران نخست وزیری مصطفی الکاظمی کمک‌هایی به مصر و اردن شد تا این دو کشور را از اتاق سی‌سی‌یو بیرون آورند. آن‌ها از طریق قراردادهای مالی که با عراق بستند، توانستند خود را مجدد احیا کنند. دلیل این موضوع این است که کیان‌های منطقه‌ای وابسته به استعمار غربی در شرایط اضطرار قرار گرفته‌اند. عربستان که جزو کشورهای ثروتمند به شمار می‌رفت، سال‌های گذشته را با کسری بودجه سپری کرده است. اگر این کشور بخواهد به دوران شرایط خوب اقتصادی و ذخایر ارزی خود برگردد، ناچار است در بسیاری از سیاست‌های خود تجدید نظر کند.


پیروزی سوریه در جنگ

نقش جدید اتحادیه عرب در سوریه سیاسی و استخباراتی است

وی با طرح این پرسش که آیا کشورهای خواهان برقراری رابطه مجدد با سوریه خطاهای خود را جبران می‌کنند یا خیر، بیان کرد: به هیچ عنوان نمی‌توان انتظار داشت، کشورهایی مانند امارات و سعودی و کشورهای دیگری که در توطئه علیه حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی سوریه مشارکت داشتند، به دنبال جبران این خسارت‌ها باشند. بلکه این گمانه مورد توجه است که این کشورها، در فاز جدید همکاری خود با سوریه به دنبال این هستند تا نقش جدیدی را پس از شکست پروژه جنگ نیابتی و تروریستی به اجرا بگذارند، که آن، نقش سیاسی و استخاباراتی است. البته ممکن است به شکل محدودی تزریق منابع مالی انجام داده و دولت سوریه را در گردش مالی خود حفظ کنند. این موضوع به نوعی مدیریت کردن رویکردها و ظرفیت‌های اجتماعی در این کشور است. گرچه امارات به دنبال زلزله اخیر تعداد زیادی هواپیمای حامل کمک به سوریه فرستاد، اما زلزله اخیر عامل اصلی و تعیین‌کننده بازگشت سوریه و تغییر رویکرد برخی از کشورها مانند سعودی نیست. عوامل ژئوپلتیکی و ژئو استراتژیک در سطح منطقه و جهان موجب شده است که این کشورها از فرصت و ضرورت حمایت و کمک‌رسانی به سوریه استفاده کرده و روابطشان را فعال کنند. در میان کشورهای عربی امارات در طول سیزده سال گذشته روابط خود را با بشار اسد و حاکمیت سوریه قطع نکرد، بلکه در پشت پرده با اهل سنت و علوی‌های سوریه ارتباط داشتند که این روابط علنی نبود.


خسارات جنگ در سوریه

اتحادیه عرب سیاست‌های گذشته خود را نسبت به سوریه جبران نمی‌کند

محمدی با اشاره به کشورهای ترکیه، بحرین، کویت، امارات و سعودی که سیاست‌های غربی و استعماری انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی را در قبال سوریه به کار گرفتند، اظهار کرد: در سیاست‌های عملی کشورهای منطقه در برابر سوریه دو بخش آشکار و پنهان وجود دارد. به طور مثال می‌توان به ارتباط آقای خدام معاون رییس جمهوری در دوران حافظ الاسد با سعودی‌ها اشاره کرد. او باجناق ملک عبدالله سعودی ولیعهد بیست سال قبل عربستان بود. در آن زمان ارتباطات ویژه‌ای بین اهل سنت سوریه و سعودی برقرار کرد. بخشی از کمک‌های سعودی‌ها برای تأثیرگذاری بر روی تفکر جامعه اهل سنت به خصوص در حما و حمص که مناطق غیر پیشرفته محسوب می‌شدند، وارد سوریه می‌شد. با توجه به موارد گفته شده کشورهایی که خواهان برقراری ارتباط مجدد با سوریه هستند نه تنها سیاست‌های گذشته خودشان را جبران نخواهند کرد، بلکه به نظر می‌رسد، بخشی از استراتژی‌های غربی را در برابر سوریه دنبال می‌کنند. این کشورها در سطح جدید ارتباط خود با سوریه تلاش می‌کنند تا از نظر اقتصاد و جامعه اهل سنت یا رویکردهای مقاومتی که تاکنون داشته است، تحت تأثیر یک جبهه‌سازی بین‌المللی جدید قرار نگیرد. به این دلیل که سوریه در ردیف هم پیمان‌های روسیه، چین، کره شمالی، ایران و برخی از کشورهایی مثل ونزوئلا و مانند این کشورها قرار می‌گیرد. اگر اقتصاد سوریه از مدار کنترل و اثرگذاری کشورهای غربی خارج شود، می‌تواند برای کشورهای عربی یا متحد غربی آنان خسارت جدید به وجود آورد. سیستم سیاسی، مالی، جامعه اهل سنت و طیف‌بندی مذهبی در سوریه ابزارهای اثرگذاری کشورهای غربی هستند. در نتیجه این گمانه قوت پیدا می‌کند که رویکرد اخیر هم «می‌تواند» بخشی از سیاست‌های پنهان کشورهای غربی و استعماری در برابر سوریه باشد، تا اهرم‌های حداقلی در داخل سوریه توسط این کشورها احیا شود.

چتر حمایت کشورهای غربی از کشورهای عربی رنگ باخته است

وی با اشاره به کمرنگ شدن چتر حمایتی و هژمون آمریکایی در سطح غرب آسیا و خاورمیانه عنوان کرد: کشورهایی مانند سعودی و امارات متأثر از مؤلفه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به دنبال کسب دوستی و حمایت کشورها و قدرت‌های شرقی مانند، روسیه و چین و حتی عادی‌سازی روابط خود با ایران هستند. در گذشته آمریکایی‌ها و قبل از آن‌ها، انگلیسی‌ها جزو کشورهای اثرگذار بر منطقه خاورمیانه و غرب آسیا بودند و علاوه رویکردهایی که برای این کشورها تعریف می‌کردند، در قبال حمایت از حکمرانی حاکمان آنان از ثروت‌هایی مانند نفت و امکانات دیگر این کشورها بهره‌مند می‌شدند. این کشورها متوجه شده‌اند که چتر حمایتی کشورهای غربی رنگ باخته و ضعیف‌تر شده و اعتراف می‌شود که آمریکا اولویتی برای حفظ منافع و حاکمیت این کشورها ندارد. طبیعی است کشورهای عرب به دنبال وضعیت جدید و کاستن از سطح تنش خود با کشورهایی مانند ایران باشند و حمایت روسیه و چین را در مناسبات خود جلب کنند.

باج قراردادی عربستانی‌ها به چینی‌ها

این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به سفر محمد بن سلمان به روسیه، بیان کرد: زمانی که محمدبن سلمان به روسیه سفر کرد، در ازای ضعیف شدن رابطه روسیه با ایران پیشنهاد روابط ویژه اقتصادی و امنیتی و سیاسی را با آنان مطرح کرد. اکنون روابط نفتی اوپک پلاس با روس‌ها از سوی عربستان شکل گرفته و دنبال می‌شود. عربستان سعودی تلاش می‌کند تا با چینی‌ها در قراردادهای بزرگ و طولانی مدت اقتصادی، صنعتی و عمرانی داشته باشند تا از راه «باج قراردادی» از امنیت و حکمرانی خودشان محافظت کنند. این نزدیکی‌ها به دلیل تحولات بین‌المللی و جهانی صورت گرفته است وگرنه می‌توان تأکید کرد که نزدیکی عربستان سعودی به ایران برای جبران کارها و سیاست‌های گذشته‌اش نیست. این کشور که از فردای ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در هرگونه توطئه و براندازی و جنگ‌افروزی بر ضد کشور دست داشته است، به سبب اینکه سیاست‌های گذشته‌اش در قبال ایران به نتیجه نرسیده چاره‌ای جز تعریف مسیر جدید در برابر ایران برای حفظ امنیت و حکمرانی خود ندارد. زمانیکه تجهیزات آرامکو مورد اصابت موشک و پهپادهای انصارالله قرار گرفت و آمریکایی‌ها از آن دفاع نکردند و رسماً دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا، اعلام کرد که ما از منافع خودمان دفاع می‌کنیم. عربستان به خوبی درک کرده است که آمریکایی‌ها در کشورشان به دلیل منافع ایالات متحده و نه سعودی حضور دارند. تعابیری مانند گاو شیرده و امثالهم که برای تحقیر مقامات عربی، این کشور را به فکر جایگزین انداخت. نزدیکی عربستان به سمت ایران، چین، روسیه را می‌توان در همین چارچوب تفسیر کرد.

کشورهای عربی برای رابطه بلندمدت سیاست‌های گذشته را جبران کنند

محمدی در پایان به کشورهای عربی پیشنهاد کرد که اگر خواهان ارتباط بلند مدت با ایران هستند، بخشی از سیاست‌های گذشته خود را جبران کنند و اظهار کرد: تصور می‌کنم عربستان سعودی و کشورهایی مانند امارات و بحرین و کشورهای دیگری که در منظومه همپیمانی با کشورهای غربی قرار داشتند، در تجدید نظر سیاست خارجی خود خیز خجولانه‌ای برداشته‌اند. گرچه به نظر نمی‌رسد این موضوع تنظیم‌کننده روابط میان مدت و بلند مدت باشد، اما به نظر می‌رسد مناسب باشد تا کشورهایی که در منظومه کشورهای غربی هم‌پیمانی کردند و مجری سیاست‌های آنان بودند با خیز عمیق‌تری نسبت به تجدید نظر در سیاست‌های خودشان در قبال کشورهای منطقه عمل کنند. به تعبیر دیگر اینکه باید بخشی از سیاست‌های خود را جبران کنند. این موضوع سبب می‌شود که در میان مدت و بلند مدت، آرامش بیشتری در این کشورها و مناسباتشان با کشورهای مستقل و انقلابی برقرار شود.

پایان پیام/




این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

خروج از نسخه موبایل