اما با مهر المثل با تصور زن سنجیده میشود. اگر مهر المثل این خانم بیشتر از آنی باشد که تصور میکرده است، از همین مهرالمثل را به این زن میدهیم و اگر مهرالمثل او بیشتر از آنی که آن زن تصور میکرده است. در اینجا باید معادل همان چیز قیمت آن چیز را به او بدهیم؛ زیرا او به همان اندازه قانع بوده و بیش از آن که مهرالمثل فعلی باشد و تعیین شده توقع نداشته در این نکاح به دست بیاورد . برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانید با متخصصین ما از طریق سایت تهران وکیل در ارتباط باشید. در این مجموعه در کنار خدمات حضوری و وکیل تلفنی و تنظیم اوراق قضایی امکان دسترسی به نیز فراهم شده است تا سرعت رسیدگی به پرونده شما بالاتر رود.
- الف: رابطه شخص با شخص دیگر است.
- ب: جنبه مهریه است.
از دیر باز متعارف بوده است که مردها چیزی به زنها پرداخت میکردند تا اینکه زنان حاضر بشوند با آنها ازدواج بکنند، این همان کابین، صداق مهریه و شاید در پارهای از عرفها خارج از مسائل دینی دادن بعضی از وجوه هم متعارف باشد مثل دریافت شیربها، مهریه از جمله مواردی است که قانون در نکاح دائم و منقطع به رسمیت شناخته شده است. شرایط مهریه در نکاح دائم دو مطلب در شرایط مهریه در نکاح دائم میباشد:
- الف: عقد نکاحی که در آن مهریه ذکر شده است.
- ب: عقد نکاحی که در آن مهریه ذکر نشده است.
دارای ارزش باشد، ممکن است چیزی باشد ولی ارزش نداشته باشد ممکن است چیزی ملکیت داشته باشد ولی مالیت نداشته باشد؛ مثل یک دانه برنج، یک دانه گندم، یک دانه خرما. ممکن است چیزی باشد ارزش داشته باشد ولی کسی نمیتواند مالک آن بشود؛ مثل مشترکات، موقوفات، خیابان، میادین، پارکها، منفعت و عدم منفعت و کار کرد، میتواند به عنوان مهریه باشد؛ مثل اجارهبهای یک ملک، کارکرد یک مرد، جلوگیری از انجام یک کار. شوهر یک مدیر قابل هست میتواند کارخانه ای را دستگاهی را موسسه ای را اداره بکند و خانمی را که میخواهد با این مرد ازدواج بکند، صاحب کارخانه و موسسه است و مدیری دارد که باید به او حقوق بدهد.
اینجا مهریه آن خانم را کارکرد آن شوهر و مدیریت آن شوهر در آن کارخانه قرار بدهند و کارخانهای که متعلق به زن است و این میتواند مهریه باشد یا اینکه طلبی که مرد از زن دارد به عنوان مهریه حساب شود و به زن بگوید آن طلبی که من از تو دارم به عنوان مهریه باشد، این هم اشکالی ندارد و میتواند آنچه را که مالیت داشته باشد و همچنین قابل تملک باشد، میتوان مهریه قرار داد. البته پارهای از موارد هست که ممکن است مورد بحث قرار بگیرد مثل یک نوع کارهای صنفی که به نفع آن طرف هم هست ولی بگوییم چون این کار صنفی است و ایجادی نیست نمیتواند، مهر باشد.
مثلا خانمی دارای مغازه ای است و مشتری زیاد دارد و اگر کسی دیگری در آن مکان مغازه ای باز بکند از مشتریهای این خانم کم میشود، کاسبی کساد میشود با آقایی که همکار او هم هست و احتمال دارد همان کار مشابه این زن را در کنار مغازه این خانم را بیندازد، بگوید من زن تو میشوم و مهریه من این باشد که تو هرگز حق اینکه در کنار مغازه مشابهی و کار مشابه من را انجام بدهی را نداشته باشی. این یک نوع مالیت برای زن ایجاد میکند، چنانچه اگر آن مغازه باز میکرد یک نوع عدم منفعت برای آن زن به وجود میآید و از سود زیاد به سود پایین انتقال مییافت آیا این را میتوانیم مهریه قرار بدهیم؛ این مورد بحث است حقوق دانان بعضیها بله میگویند و بعضیها نه میگویند.
آنهایی که بله میگویند استدلال آنان اینست که این یک نوع چیزی است که وجود ندارد چیزی که وجود ندارد چگونه میتوانیم مهر قرار بدهیم اما آنهایی که میگویند میشود در مقابل استدلال میکنند، میگویند همچنان که میتوانیم منافع یک ملکی را با منافع خود شخص را آن طوری که اشاره شد مهر قرار بدهیم این هم یک منفعتی است که ولو اینکه وجود ندارد میتوان مهر قرار داد. چون منافع شخص و منافع خانه هم به تدریج حاصل میشود، یک دفعه که الان وجود ندارد باید این خانم خانه را اجاره بدهد پولهای آن را بگیرد این آقا برای او کار بکند تا بتواند از آن منافع استفاده بکند.
اینها میگویند چطور در آنجا میتوانست چنین کاری را بکنیم در اینجا هم میتوانیم جالب اینجاست که فقها در مورد کار که میتواند به عنوان مهریه قرار بگیرد استدلال جالبی دارند و اشاره میکنند به داستان حضرت موسی که وقتی از فرعونیان فرار کرد؛ به خاطر اینکه یکی از آنها را کشته بود و در مدیین پیش شعیب قرار داشت دخترش را بگیرد. قرآن مجید حکایت میکند که قرار بر این شد که موسی ۸ سال طبق قراردادشان برای شعیب چوپانی بکند و شعیب هم دخترش را به او بدهد و چون شعیب هم پیغمبر بوده و خدا هم این را نقل کرده است پس این دلیل بر آن است که میتوان منافع شخص که هنوز هم حاصل نشده است این را مهریه زن قرار داد. شما میتوانید از یا حضوری بنیاد وکلا برای مشکلات حقوقی خود یاری جویید.
مهریه باید منفعت عقلایی و مشروع داشته باشد ما در تمام معاملاتی که انجام میدهیم و عوضی را تعیین میکنیم، به نحوی روی آن داد و ستد میشود، این شرط وجود دارد. مهریه باید معین باشد به این معنا که نمیتواند شخص یکی از این دو اتومبیل را مهریه قرار بدهد تا دقیقا مشخص بشود: مثلا این فرش، این اتومبیل صحیح است. به این معنا که خصوصیاتی که در این وجود دارد باید بیان بشود یک زمانی این خصوصیات با مشاهده است: مثلا میگوید خانه من این است و به خانمی بگوید این خانه را ببینید، میخواهم مهریه شما قرار بدهم یا اینکه خانه را نمیبینید ولی میداند این آقا خانهای دارد ولی بایستی خصوصیات خانهای را که ندیده توصیف بشود. در عقد بیع باید عوض و معوض معین و معلوم باشد.
کسی چیزی را ممکن است مالک آن باشد ولی نمیتواند تسلیم بکند گوسفندان او طرف مرز هستند و بین دو کشور جنگ میشود آن گوسفندانی که متعلق به این آقا هست مهریه قرار بگیرد نمیتوان باشد؛ چون قدرت بر تسلیم وجود ندارد یا اتومبیلی که متعلق به ایشان است ولی در حال حاضر گم شده است. بعضی از فقها به دلیل معین و مشخص بودن مهر، قرار دادن آن را برای دو زن صحیح میدانند اما بعضی دیگر جهل هر دو زن نسبت به مهریه خودشان را دلیل بر باطل بودن نکاح نسبت به مهر میدانند، در صورت صحیح بودن یک مهر برای دو زن، باید مقدار هر یک از مهر دو زن مشخص شود.
اینجا هم دو خانم برای گرفتن مهریه متفاوت هستند اینجاست که در این حالت برای مشخص کردن مقدار مهریه دو زن، باید به کارشناس رجوع شود و به نسبت اینها را تقسیم میکنیم چون موقعیت هر زن دیگر متفاوت و مختلف است. مثلا اگر یک ازدواجی محقق بشود بعد بگویند که مهر المثل خانم الف ۱۰۰ تومان میباشد و مهرالمثل خانم ب ۲۰۰ تومان است، پس نسبت به آنها به یکدیگر دو به یک میشود، اگر خانهای مهر المسمی باشد آن مهری که در عقد قرار داده میشود اصطلاحا مهرالمسمی میگویند، مهری که نام برده شده است. پس آن هم به نسبت یک به دو باید تقسیم بشود به ایم معنا که تقسیم بر سه میکنیم دو تا را به یک خانم ب میدهیم و یکی را به خانم الف میدهیم؛ یعنی خانه شش دانگ باشد دو دانگ آن متعلق به خانم الف و ۴ دانگ متعلق به خانم ب است.
آیا مقدار مهر المسی معین و مشخص است؟ خیر، حداقل و حداکثری برای مهرالمسمی وجود ندارد. اگر مهریه را مهر السنته قرار دهند مستحب است و بیشتر از آن کراهت دارد و کمتر از ۱۰ درهم نیز موجب کراهت میشود. مهر السنه پانصد درهم است که هر درهم آن یک مثقال نقره است. اگر مهریه باطل باشد یا وجود نداشته باشد، موجب بطلان عقد نکاح نمیشود. ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی: در صورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد، در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود، مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید. پس ماده ۱۱۰۰ به بطلان مهریه اشاره میکند. بطلان مهریه به ۳ صورت است:
- الف- مهریه مجهول باشد.
- ب – مهریه مالیت نداشته باشد.
- ج – ملک غیر باشد.
در این ۳ حالت نکاح صحیح است ولی مهریه باطل است. در صورت مجهول بودن یا مالیت نداشتن مهریه باید مهرالمثل را پرداخت کرد که ممکن است مهرالمثل کمتر یا بیشتر از مهر المسمی باشد. اگر مجهول نباشد و مالیت داشته باشد ولی مال غیر باشد، دو حالت اتفاق میافتد:
- الف– غیر، اجازه ی مال خود را مبنی بر مهریه قرار دادن آن بدهد.
- ب – در صورت عدم اجازه ی غیر، در مورد مال قیمتی، قیمت مال را در نظر میگیریم و قیمت آن را پرداخت میکنیم و در صورت مثلی بودن مثل آن را پرداخت میکنیم.
- یک فرض مالیت نداشته باشد.
- یک فرض مجهول باشد.
- یک فرض مال غیر باشد.
چیزی را به عنوان مهر قراردادند ولی برداشت (تصور) زوجه از نوع مهر با زوج متفاوت است. مثلا آقایی دارای دو مغازه در یک خیابان هست و میگوید مغازهای که در خیابان فلان دارم به عنوان مهریه تو قرار دادم، این دو تا مغازه با هم متفاوت میباشد آقا قصدش مغازه کوچک میباشد ولی خانم تصور میکرد مغازه بزرگتر را داده است یا اینکه دو سهم از مزرعه محمد آبادی که متعلق به من است به عنوان مهریه مال توست. در حالی که یک محمد آبادی هم هست که مال ایشان نیست یا اینکه مال ایشان هست ولی در محمد آباد دیگری هست و زن تصور میکند آن را زمینی که در محمد آباد بهتر است، مهریه اوست و بعد که میروند مهریه را حساب بکنند و به خانم واگذار بشود کاشف به عمل میآید که تصور این آقا و خانم متفاوت بوده است.