هشدار یک کارشناس غرب آسیا نسبت به معادلات سیاسی عراق: دلسوزان مقاومت مراقب این نکته مهم باشند

به گزارش ماه نیوز مجیدی نوشت: 

به نظر من، یکی از سه رویداد/ چهره سال گذشته، نخست‌وزیری «محمد شیاع السودانی» در عراق بود. مسأله، تنها انتخاب وی به نخست‌وزیری نیست؛ بلکه دولت او در فاصله کم‌تر از ۴ ماه، علیه منافع “ایران” به اقداماتی دست زد که احتمالا هیچ‌یک از نخست‌وزیرهای قبلی او جرأت آن را نداشتند!

او در فرآیندی به نخست‌وزیری رسید که نقش «جمهوری اسلامی ایران» غیرقابل انکار بود. زیرا:

۱- دو بار «الاطار التنسیقی» (چارچوب هماهنگی) به اختلاف اساسی خوردند و احتمال فروپاشی وجود داشت؛اما ایران برای حفظ انسجام آن‌ها تلاش کرد.

۲- تهران، بر تشکیل «الدولة التوافقیة» اصرار ویژه داشت. اگر منصفانه بگوییم ایران در انتخاب «شخص السودانی» نقش مستقیم نداشت که حتی در مقاطعی باعث رنجیده خاطر شدن برخی متحدین شد!

اما از «فرآیند»ی حمایت و صیانت می‌کرد که محتمل‌ترین خروجی آن، نخست‌وزیری کسی بود که نوری المالکی در انتخاب آن نقش اساسی دارد. حال بعد از چهار ماه، می‌توان مواضع و تصمیماتی را مشاهده کرد که اسلاف وی (الکاظمی، عبدالمهدی و العبادی) – حتی در صورت تمایل – جرأت ارتکاب آن را نداشتند؛ زیرا معادلات داخلی و منطقه‌ای اجازه انجام این اقدامات را نمی‌داد.

در ادامه چند نمونه از این مواضع و تصمیمات را برمی‌شمارم:

الف) محدودیت در انتقال دلار: زمانی که این توییت را نوشتم، چند مجموعه و دوست (کارشناس) به بنده اعتراض کردند و آن را غیرممکن خواندند. اما کم‌تر از یک ماه بعد، همه ایران پیامدهای این توافق بغداد واشنگتن را به عینه مشاهده کردند. تقریبا تمام استدلال‌هایی که در این‌جا اقامه می‌شود را حفظم!! ولی با هر استدلالی، صورت‌مسأله تغییر نمی‌کند: «همراهی (نسبتا بالا) بغداد با تحریم ایران توسط آمریکا»

العبادی یک بار به صورت شفاهی اعلام آمادگی کرد، برای همیشه منزوی شد؛ اما السودانی …

ب) بی‌توجهی‌های نمادین: السودانی در رفتارهای نمادین و سمبلیک، کم‌ترین وقعی به مواضع ایران نمی‌نهد؛ به طوری که بسیاری از ناظران آن را «زبان دیپلماتیک» وی برای دهن‌کجی و اعلام مرزبندی با ایران می‌دانند!! نگارنده موافق دهن‌کجی عامدانه نیست؛ اما این «بی‌تفاوتی» کاملا محسوس است.

حضور بی‌فایده در کنفرانس مونیخ (میزبان رضا پهلوی)، دیدار رسمی با منصور هادی، تکرار چندباره مواضع در مورد «خلیج عربی» (در حالی که اسلاف وی تلاش می‌کردند حساسیت برانگیز نباشند و به «الخلیج» در مواضع رسمی اکتفا می‌کردند)، نوع استقبال از لوید استین و… در این دسته قرار می‌گیرد.

ج) قراردادهای گازی با امارات: مسأله انرژی عراق، در معادلات منطقه بسیار حساس است. اهمیت آن به قدری است که چینی‌ها حاضرند بخشی از مبادلات ارزی با ایران را از این طریق حل کنند… اما بدون طی ابتدایی‌ترین تشریفات قانونی، گاز عراق به انحصار امارات درآمد.

اما شاید بزرگ‌ترین خط قرمز را باید مسأله «اعلام عفو عمومی» دانست که ظاهرا سه شق موازی دارد و تا این لحظه از اعلان هر سه شق آن خودداری کرده‌اند!

تنفیذ «اصلاحیه قانون العفو العام» و آزادی تروریست‌ها از زندان، تهدید مستقیم امنیت ملی ایران است و اصلا شوخی‌بردار نیست…

اهمیت این فاجعه به قدری زیاد است که باید در فضای دیگری مستقلا به آن بپردازیم. اما در این‌جا باید هشدار داد که ایران نباید و نمی‌تواند نسبت به این مسأله بی‌تفاوت بماند…

نکته پایانی: قطعا متحدین و هواداران احزاب عراقی از این رشتو برآشفته خواهند شد؛ اما علت العلل این تغییرات در مواضع بغداد، نه در مواضع شخصی نخست‌وزیر بلکه در “تغییر معادلات سیاسی داخلی عراق” است.

دلسوزان مقاومت، مراقب این نکته مهم باشند.

311311