خلاصه کتاب تعالی سازمانی مدل EFQM 2020 (جامع)

خلاصه کتاب تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020 ( نویسنده احسانه نظری، درسا شیرخانلو )

کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» اثر احسانه نظری و درسا شیرخانلو، راهنمایی جامع برای سازمان هایی است که به دنبال سرآمدی و پایداری در عملکرد خود هستند. این اثر، مدل به روز شده EFQM را معرفی می کند و به مدیران کمک می کند تا مسیری روشن به سوی کیفیت و تعالی سازمانی بیابند.

در دنیای پویای امروز، سازمان ها در مواجهه با چالش های بی شماری قرار دارند که هر یک می تواند بقا و رشد آن ها را تحت الشعاع قرار دهد. در این میان، مفهوم تعالی سازمانی، گویی ستاره ای راهنما، مسیر دستیابی به سرآمدی و پایداری را به آن ها نشان می دهد. مدل EFQM 2020، که توسط بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت ارائه شده، چارچوبی قدرتمند و به روز را برای ارزیابی و بهبود عملکرد سازمان ها فراهم می آورد. این مدل، فراتر از یک استاندارد صرف، به سازمان ها کمک می کند تا با نگاهی عمیق تر به تمامی ابعاد خود، ارزش آفرینی پایدار را برای ذی نفعان خود تضمین کنند.

کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» که به قلم احسانه نظری و درسا شیرخانلو نگاشته شده، اثری است که گام به گام این مسیر پیچیده اما روشن را تشریح می کند. این کتاب نه تنها به معرفی مفاهیم بنیادی کیفیت و تعالی می پردازد، بلکه با غواصی در ساختار مدل EFQM 2020، تفاوت های آن با نسخه های پیشین و کاربردهای عملی اش را نیز نمایان می سازد. برای مدیران ارشد، کارشناسان تضمین کیفیت، دانشجویان مدیریت و هر آن کس که سودای سرآمدی در سر دارد، این کتاب می تواند دریچه ای به سوی دانشی کاربردی و الهام بخش باشد. در این خلاصه، به مهم ترین آموزه های این اثر ارزشمند پرداخته می شود تا خواننده با دیدگاهی جامع، با مفاهیم و کارکرد مدل EFQM 2020 آشنا شود و از اهمیت آن در خلق ارزش پایدار برای سازمان ها آگاه گردد.

الفبای کیفیت و تعالی سازمانی: مفاهیم بنیادین

مسیر دستیابی به تعالی سازمانی، از درک عمیق الفبای کیفیت آغاز می شود. سازمان ها در هر مقیاسی، ابتدا باید تعریف روشن و جامعی از کیفیت برای خود داشته باشند. کیفیت، مفهومی فراتر از نداشتن نقص است؛ اغلب آن را به عنوان برآورده ساختن انتظارات مشتریان و ذی نفعان یا حتی پیشی گرفتن از آن ها می شناسند. دیدگاه ها در طول تاریخ نسبت به کیفیت تحول یافته اند، از تأکید بر بازرسی و کنترل محصول نهایی تا رویکرد جامع مدیریت کیفیت که بر پیشگیری و بهبود مستمر در تمامی فرایندها تمرکز دارد.

ضرورت دستیابی به تعالی در سازمان ها از اینجا نشأت می گیرد که در محیط رقابتی امروز، صرفاً کیفیت مطلوب کافی نیست. سازمان ها برای بقا، رشد و رهبری در بازار، نیازمند سرآمدی هستند. تعالی، حالتی است که در آن سازمان به طور مداوم در حال بهبود و نوآوری است و می تواند به طور مؤثر و پایدار به اهداف خود دست یابد، ضمن اینکه رضایت تمامی ذی نفعان را جلب می کند. دستیابی به تعالی، نه یک مقصد، بلکه سفری بی پایان است که سازمان ها را به سمت بهترین نسخه از خودشان هدایت می کند.

مؤلفه های اساسی یک سازمان متعالی از نگاه EFQM

مدل EFQM با نگرشی جامع و سیستمی، مؤلفه های کلیدی یک سازمان متعالی را به شرح زیر معرفی می کند. این مؤلفه ها، راهنمایی برای سازمان ها فراهم می آورند تا مسیر خلق ارزش پایدار در سازمان را درک کنند:

  • مشتری گرایی و ارزش آفرینی برای ذی نفعان: سازمانی متعالی، مشتری را در مرکز تمام فعالیت های خود قرار می دهد و نه تنها به نیازهای فعلی او پاسخ می دهد، بلکه به دنبال پیش بینی و برآورده ساختن انتظارات آتی او نیز هست. ارزش آفرینی باید فراتر از مشتری و شامل تمامی ذی نفعان، از کارکنان و تأمین کنندگان گرفته تا جامعه و سهامداران باشد.
  • راهبری و هدایت اثرگذار: رهبران در یک سازمان متعالی، با تعیین چشم انداز و استراتژی های روشن، فرهنگ سازمانی را شکل می دهند و با الهام بخشی، کارکنان را به سوی اهداف مشترک هدایت می کنند. آن ها نمونه ای برای رفتار مطلوب بوده و با شفافیت و صداقت، اعتماد را در سازمان تقویت می کنند.
  • مشارکت و توانمندسازی همکاران: کارکنان مهم ترین سرمایه هر سازمانی هستند. در یک سازمان متعالی، به مشارکت فعال کارکنان در تصمیم گیری ها و بهبود فرایندها بها داده می شود. توانمندسازی آن ها از طریق آموزش، توسعه مهارت ها و تفویض اختیار، به افزایش انگیزه و تعلق خاطر منجر می شود.
  • تفکر فرایندگرا و سیستمی: سازمان ها به جای تمرکز بر بخش ها و وظایف مجزا، باید تمامی فعالیت ها را به عنوان فرایندهای به هم پیوسته در نظر بگیرند. تفکر سیستمی به مدیریت کمک می کند تا ارتباطات درونی و بیرونی فرایندها را درک کرده و نقاط قوت و ضعف را شناسایی کند.
  • بهبود مستمر و نوآوری: یک سازمان متعالی هرگز به وضع موجود راضی نمی شود. فرهنگ بهبود مستمر (کایزن) و تشویق به نوآوری، بخش جدایی ناپذیری از DNA این سازمان هاست. آن ها به طور مداوم به دنبال راه هایی برای بهینه سازی فرایندها، محصولات و خدمات خود هستند.
  • تصمیم گیری مبتنی بر داده و شواهد: تصمیمات مهم در سازمان های متعالی، نه بر اساس حدس و گمان، بلکه بر پایه تحلیل دقیق داده ها و شواهد معتبر گرفته می شوند. این رویکرد، به افزایش دقت تصمیم گیری ها و کاهش ریسک منجر می شود.
  • ارتباط پایدار با تأمین کنندگان: تأمین کنندگان شرکای کلیدی سازمان در خلق ارزش پایدار هستند. سازمان های متعالی، روابط بلندمدت و مبتنی بر اعتماد با تأمین کنندگان خود برقرار می کنند و آن ها را در فرایندهای بهبود و نوآوری شریک می سازند.

معرفی مدل های تعالی سازمانی و جایگاه EFQM

تاریخچه مدل های کیفیت و تعالی، داستانی از تکامل و بهبود مستمر در درک سازمان ها از خود و محیطشان است. این سیر تحول، از استانداردهای اولیه کنترل کیفیت آغاز شده و به مدل های جامع تعالی سازمانی امروزی رسیده است. استاندارد ISO 9001، به عنوان یکی از اولین گام ها، چارچوبی برای سیستم های مدیریت کیفیت ارائه داد و به سازمان ها کمک کرد تا فرایندهای خود را مستندسازی و کنترل کنند. اما با گذشت زمان، نیاز به مدل هایی فراتر از حداقل های استاندارد حس شد که بتوانند سازمان ها را به سوی سرآمدی واقعی هدایت کنند.

در این مسیر، مدل های پیشگام و مؤثری ظهور کردند. مدل مالکوم بالدریج در ایالات متحده، که بر اساس رویکردهای ادوارد دمینگ، یکی از پدران کیفیت مدرن، بنا نهاده شده بود، یکی از برجسته ترین نمونه هاست. دمینگ با تأکید بر آمار و بهبود فرایند، انقلابی در مدیریت کیفیت ایجاد کرد. بالدریج، با تمرکز بر هفت حوزه کلیدی از جمله رهبری، برنامه ریزی استراتژیک و نتایج، الگویی جامع برای تعالی ارائه داد. این مدل ها به سازمان ها نشان دادند که موفقیت پایدار، نیازمند رویکردی چندوجهی و یکپارچه است.

در این میان، بنیاد EFQM (European Foundation for Quality Management) در اروپا، با هدف توسعه و ارتقاء تعالی سازمانی در قاره سبز و سپس در جهان، نقش مهمی ایفا کرده است. این بنیاد در سال ۱۹۸۹ توسط ۱۴ شرکت پیشرو اروپایی تأسیس شد و مدل تعالی سازمانی خود را در سال ۱۹۹۱ معرفی کرد. معرفی مدل تعالی EFQM، چارچوبی غیرتجویزی اما فراگیر را برای ارزیابی و بهبود ارائه داد که به سرعت مورد استقبال سازمان های مختلف قرار گرفت. این مدل، با تمرکز بر خودارزیابی و یادگیری سازمانی، به سازمان ها امکان می دهد تا نقاط قوت و فرصت های بهبود خود را شناسایی کنند.

مفاهیم بنیادین مدل تعالی سازمانی EFQM، بر مبنای این ایده شکل گرفته اند که خلق ارزش پایدار برای تمامی ذی نفعان، اساس سرآمدی است. این مدل، بر هشت اصل اصلی استوار است که سازمان ها را به تفکر جامع و یکپارچه در تمامی ابعاد خود تشویق می کند. این اصول شامل اضافه کردن ارزش برای مشتریان، ایجاد آینده ای پایدار، توسعه ظرفیت های سازمانی، استفاده از خلاقیت و نوآوری، رهبری با چشم انداز، مدیریت بر اساس چابکی، الهام بخشیدن به خلاقیت و نوآوری، و ایجاد عملکرد برجسته است. این اصول، نه تنها راهنمای عمل هستند، بلکه فرهنگ سازمانی را نیز به سمت تعالی سوق می دهند.

مدل EFQM 2020، فراتر از یک ابزار ارزیابی، به سازمان ها کمک می کند تا با نگاهی عمیق تر به تمامی ابعاد خود، ارزش آفرینی پایدار را برای ذی نفعان خود تضمین کنند.

غواصی در مدل EFQM نسخه 2020: ساختار و معیارهای کلیدی

مدل EFQM 2020، با رویکردی نوین و جامع، سازمان ها را به سفری درونی برای کشف و بهبود توانایی هایشان دعوت می کند. این مدل، که به طور خاص برای محیط های کسب وکار امروزی طراحی شده، سه معیار اصلی و هفت زیرمعیار کلیدی را در بر می گیرد که هر یک از آن ها به مثابه ستونی برای ساختمان تعالی سازمانی عمل می کند. این معیارها، سازمان ها را قادر می سازند تا عملکرد خود را به صورت کلی و یکپارچه ارزیابی کرده و مسیرهای بهبود را شناسایی کنند.

معیار جهت گیری (Direction)

معیار جهت گیری، قلب استراتژی و هویت هر سازمانی است. این معیار به این می پردازد که سازمان چرا وجود دارد، به کجا می خواهد برود و چگونه می خواهد به آنجا برسد.

هدف، چشم انداز و استراتژی سازمان

یک سازمان متعالی، دارای یک هدف روشن است که فراتر از سودآوری صرف می رود و به جامعه و محیط زیست نیز اهمیت می دهد. چشم انداز، تصویری الهام بخش از آینده ای مطلوب را ترسیم می کند و استراتژی، نقشه ای است که راه رسیدن به آن چشم انداز را مشخص می سازد. در این معیار، سازمان ها باید نشان دهند که چگونه هدف و چشم انداز خود را به استراتژی های عملیاتی تبدیل کرده و آن ها را به طور مداوم بازنگری و بهبود می بخشند. این استراتژی ها باید خلق ارزش پایدار را در تمامی ابعاد مد نظر قرار دهند.

فرهنگ سازمانی و ارزش ها

فرهنگ سازمانی، به مثابه روح سازمان است که رفتار و تعاملات کارکنان را شکل می دهد. ارزش ها، اصول اخلاقی و رفتاری هستند که در تمامی سطوح سازمان جاری بوده و تصمیمات را هدایت می کنند. سازمان متعالی، فرهنگی مبتنی بر اعتماد، شفافیت، یادگیری و مسئولیت پذیری را ترویج می دهد. این فرهنگ باید با هدف و استراتژی سازمان همسو باشد و به آن در دستیابی به اهدافش کمک کند. رهبران نقش محوری در شکل دهی و تقویت این فرهنگ ایفا می کنند.

معیار اجرا (Execution)

معیار اجرا، به چگونگی عملیاتی شدن استراتژی ها و خلق ارزش در سازمان می پردازد. این بخش، توانایی سازمان در تبدیل برنامه ها به عمل و دستیابی به نتایج مطلوب را ارزیابی می کند.

مشارکت ذی نفعان (کارکنان، مشتریان، جامعه، شرکا)

سازمان متعالی، فراتر از مرزهای داخلی خود، به طور فعال با تمامی ذی نفعانش درگیر می شود. این مشارکت شامل درک نیازها و انتظارات آن ها، ایجاد ارزش مشترک و برقراری ارتباط مؤثر است. مشارکت کارکنان به افزایش انگیزه و نوآوری می انجامد؛ ارتباط با مشتریان به بهبود محصولات و خدمات کمک می کند؛ تعامل با جامعه مسئولیت اجتماعی سازمان را تقویت می کند؛ و همکاری با شرکا به هم افزایی و گسترش توانمندی ها منجر می شود.

خلق ارزش پایدار

این زیرمعیار به این می پردازد که سازمان چگونه ارزش های ملموس و ناملموس را برای ذی نفعان خود ایجاد می کند. خلق ارزش پایدار، به معنای تولید محصول و خدماتی است که نه تنها نیازهای فعلی را برآورده می کنند، بلکه تأثیرات مثبت بلندمدتی بر مشتریان، کارکنان، جامعه و محیط زیست دارند. این زیرمعیار همچنین بر ضرورت مدل های کسب وکار چابک و نوآورانه تأکید می کند که بتوانند به سرعت با تغییرات محیطی سازگار شوند و فرصت های جدید را غنیمت بشمارند.

مدیریت عملکرد و تحول

سازمان متعالی به طور مداوم عملکرد خود را پایش و ارزیابی می کند. این پایش، شامل جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها و استفاده از نتایج برای شناسایی فرصت های بهبود است. مدیریت تحول نیز به این معناست که سازمان آماده پذیرش تغییرات بوده و می تواند فرایندهای تحول را به طور مؤثر مدیریت کند تا به اهداف استراتژیک خود دست یابد. این شامل توانایی بهبود مستمر سازمانی و انطباق با چالش های جدید است.

معیار نتایج (Results)

معیار نتایج، به دستاوردها و پیامدهای حاصل از جهت گیری ها و اجراهای سازمان می پردازد. این معیار، نهایی ترین و ملموس ترین بخش مدل EFQM 2020 است.

ادراک ذی نفعان (نتایج حاصل از دیدگاه ذی نفعان)

این زیرمعیار به سنجش این موضوع می پردازد که ذی نفعان (مشتریان، کارکنان، جامعه، شرکا) چگونه عملکرد سازمان را درک می کنند. شامل نظرسنجی ها، بازخوردهای مستقیم، شهرت برند و شاخص های رضایت است. نتایج ادراکی ذی نفعان، نشان دهنده میزان موفقیت سازمان در برآورده ساختن انتظارات و خلق ارزش پایدار برای آن ها از منظر خود ذی نفعان است.

نتایج استراتژیک و عملیاتی

این بخش، به سنجش دستاوردهای کمی و کیفی سازمان در راستای اهداف استراتژیک و عملیاتی می پردازد. نتایج استراتژیک شامل شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) مربوط به رشد بازار، سودآوری، سهم بازار، نوآوری و پایداری است. نتایج عملیاتی، عملکرد داخلی سازمان را در حوزه هایی مانند بهره وری، کیفیت محصول/خدمت، اثربخشی فرایندها و مدیریت ریسک اندازه گیری می کند. این نتایج باید روندی مثبت یا پایدار را در یک دوره زمانی معقول نشان دهند.

مفاهیم محوری جدید در EFQM 2020

مدل EFQM 2020 با هدف پاسخگویی به پیچیدگی های جهان امروز، مفاهیم محوری جدیدی را معرفی کرده است:

  • اکوسیستم سازمانی: سازمان ها دیگر موجودیت های منفرد نیستند، بلکه بخشی از یک اکوسیستم گسترده تر شامل مشتریان، تأمین کنندگان، شرکا، رقبا و جامعه هستند. EFQM 2020 بر درک و مدیریت فعال این اکوسیستم برای خلق ارزش پایدار تأکید دارد.
  • چابکی: در دنیای پرسرعت امروز، توانایی سازمان برای واکنش سریع به تغییرات و انطباق با شرایط جدید، حیاتی است. این مدل، چابکی را به عنوان یک ویژگی کلیدی برای موفقیت در نظر می گیرد.
  • آینده نگری: سازمان های متعالی، تنها به امروز فکر نمی کنند؛ آن ها آینده را پیش بینی کرده و خود را برای آن آماده می کنند. این شامل شناسایی روندهای جدید، نوآوری و برنامه ریزی برای سناریوهای مختلف است.

تحولات EFQM: تفاوت نسخه 2020 با نسخه های پیشین

مدل EFQM 2020، نشان دهنده یک جهش قابل توجه در تکامل چارچوب های تعالی سازمانی است. این نسخه، نه یک بازبینی جزئی، بلکه بازتعریفی عمیق از مدل های قبلی، به ویژه EFQM 2013، محسوب می شود که با هدف انطباق با چالش ها و فرصت های هزاره سوم صورت گرفته است. سازمان هایی که با نسخه های پیشین این مدل آشنایی دارند، با مطالعه کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» به خوبی می توانند تفاوت های کلیدی و رویکردهای نوین را درک کنند.

مقایسه مدل EFQM 2020 با نسخه قبلی (EFQM 2013)

تفاوت های اصلی بین EFQM 2020 و نسخه های پیشین، به خصوص EFQM 2013، در چند محور کلیدی قابل مشاهده است:

  • تغییرات در معیارها و زیرمعیارها: مدل 2013 دارای ۹ معیار (پنج توانمندساز و چهار نتیجه) بود که بر چه چیزی باید انجام شود تمرکز داشت. در مقابل، EFQM 2020 مدل را به سه معیار اصلی جهت گیری (Direction)، اجرا (Execution) و نتایج (Results) تقلیل داده و بر چرا (هدف)، چگونه (استراتژی) و چه چیزی (عملکرد) سازمان تأکید می کند. این تغییر، نشان دهنده رویکردی سیستمی تر و یکپارچه تر است.
  • تغییر رویکرد از چه باید کرد به چرا و چگونه: نسخه 2013 بیشتر بر فرایندها و فعالیت های مورد نیاز برای دستیابی به تعالی تمرکز داشت. در حالی که مدل 2020، با طرح سؤالاتی عمیق تر، سازمان ها را به تأمل در چرایی وجودی و هدف نهایی شان و همچنین چگونگی خلق ارزش پایدار دعوت می کند. این رویکرد، به سازمان ها کمک می کند تا استراتژی های خود را با هدفشان همسو کرده و نتایج ملموس تری را از طریق اجرای اثربخش به دست آورند.
  • تأکید بر چابکی، نوآوری و اکوسیستم: دنیای کسب وکار امروز به سرعت در حال تغییر است. EFQM 2020 این تغییرات را به خوبی درک کرده و مفاهیمی مانند چابکی سازمانی برای واکنش سریع به فرصت ها و تهدیدات، نوآوری برای پیشگامی در بازار و مدیریت اکوسیستم برای همکاری های استراتژیک با ذی نفعان خارجی را به طور برجسته ای در خود جای داده است. این مفاهیم در نسخه های قبلی کمتر مورد تأکید قرار گرفته بودند.

دلایل و اهمیت این تغییرات برای سازمان ها

این تحولات ریشه های عمیقی در تغییرات محیط کسب وکار جهانی دارند و برای سازمان ها از اهمیت بالایی برخوردارند:

  1. انعطاف پذیری بیشتر: مدل 2020 انعطاف پذیری بیشتری را برای سازمان ها فراهم می کند تا بتوانند چارچوب را با نیازها و شرایط خاص خود تطبیق دهند. این بدان معناست که سازمان ها می توانند به جای پیروی کورکورانه از یک دستورالعمل ثابت، راه حل های خلاقانه تری را برای بهبود مستمر سازمانی بیابند.
  2. تمرکز بر آینده: با تأکید بر آینده نگری و اکوسیستم، مدل 2020 سازمان ها را تشویق می کند تا به جای صرفاً نگاه به گذشته و وضعیت فعلی، به طور فعالانه برای آینده برنامه ریزی کنند و خود را به عنوان بازیگرانی مؤثر در یک شبکه گسترده تر ببینند.
  3. ارزش آفرینی جامع تر: تمرکز بر خلق ارزش پایدار برای تمامی ذی نفعان، به سازمان ها کمک می کند تا فراتر از سودآوری مالی، به مسئولیت های اجتماعی و زیست محیطی خود نیز توجه کنند و به این ترتیب، اعتبار و پایداری بلندمدت خود را تضمین کنند.
  4. مدیریت تحول مؤثرتر: در محیطی که تغییر تنها ثابت است، توانایی مدیریت تحول به یک مهارت اساسی تبدیل شده است. EFQM 2020 ابزارها و رویکردهایی را برای کمک به سازمان ها در پیمودن این مسیر ارائه می دهد.

در نهایت، کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» به خوانندگان خود کمک می کند تا این تغییرات را نه تنها درک کنند، بلکه از آن ها برای هدایت سازمان خود به سوی سرآمدی و موفقیت در عصر جدید بهره ببرند.

جایزه ملی تعالی سازمانی و نقش ارزیابان

در ایران، مفهوم تعالی سازمانی تنها به چارچوب های تئوریک محدود نمی شود، بلکه از طریق سازوکارهایی همچون جایزه ملی تعالی سازمانی به عرصه عمل و رقابت نیز کشیده شده است. این جایزه، فرصتی برای سازمان های ایرانی فراهم می آورد تا عملکرد خود را در مقایسه با بهترین الگوهای جهانی ارزیابی کرده و به سوی سرآمدی حرکت کنند. کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» به تفصیل به این جایزه و نقش کلیدی ارزیابان در آن می پردازد.

معرفی جایزه ملی تعالی سازمانی در ایران و اهداف آن

جایزه ملی تعالی سازمانی در ایران، با الگوبرداری از مدل EFQM، به منظور ارتقاء سطح مدیریت و عملکرد سازمان ها در کشور بنیان نهاده شده است. هدف اصلی این جایزه، ترویج فرهنگ تعالی سازمانی، شناسایی و تقدیر از سازمان های برتر، و ایجاد یک بستر برای تبادل تجربیات و یادگیری است. سازمان ها با شرکت در این جایزه، نه تنها می توانند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند، بلکه با فرایندهای خودارزیابی و ارزیابی بیرونی، به درکی عمیق تر از جایگاه خود در مسیر تعالی دست می یابند. این جایزه، به عنوان یک موتور محرکه، سازمان ها را به سوی بهبود مستمر سازمانی و خلق ارزش پایدار سوق می دهد.

فرآیند شرکت در جایزه و مراحل خودارزیابی

فرایند شرکت در جایزه ملی تعالی سازمانی، معمولاً شامل چندین مرحله است که با خودارزیابی آغاز می شود. خودارزیابی، فرایندی است که طی آن، سازمان به طور داخلی و بر اساس معیارهای مدل EFQM، عملکرد خود را مورد بررسی قرار می دهد. این مرحله، به سازمان ها کمک می کند تا یک تصویر واقع بینانه از نقاط قوت و فرصت های بهبود خود به دست آورند. سپس، سازمان باید گزارشی جامع (Statement of Report) تهیه کرده و به دبیرخانه جایزه ارسال کند. در این گزارش، سازمان دستاوردها، رویکردها و نتایج خود را بر اساس معیارهای مدل EFQM 2020 تشریح می کند.

پس از بررسی اولیه گزارش، تیم های ارزیابان جایزه ملی تعالی، که از متخصصان و خبرگان حوزه مدیریت کیفیت جامع (TQM) و تعالی سازمانی تشکیل شده اند، به بازدید از محل سازمان می پردازند. این بازدیدها به منظور راستی آزمایی اطلاعات ارائه شده در گزارش و مشاهده عملکرد واقعی سازمان است. در نهایت، با جمع بندی نتایج خودارزیابی و ارزیابی بیرونی، سازمان ها در سطوح مختلف تعالی مورد تقدیر قرار می گیرند.

ارزیابان جایزه ملی تعالی: وظایف، مهارت ها و اهمیت نقش آن ها

نقش ارزیابان در جایزه ملی تعالی سازمانی، حیاتی و بی بدیل است. آن ها مسئول ارزیابی بی طرفانه و حرفه ای سازمان ها بر اساس معیارهای مدل EFQM 2020 هستند. وظایف اصلی ارزیابان شامل موارد زیر است:

  • درک عمیق از مدل: ارزیابان باید دانش کامل و به روزی از مدل EFQM 2020، اصول و زیرمعیارهای آن داشته باشند.
  • تحلیل گزارشات: توانایی تحلیل دقیق گزارشات و اسناد ارسالی سازمان ها برای شناسایی نقاط کلیدی.
  • مصاحبه و مشاهده: مهارت در انجام مصاحبه با کارکنان در سطوح مختلف سازمان و مشاهده فرایندهای کاری برای جمع آوری شواهد.
  • ارائه بازخورد سازنده: توانایی ارائه بازخوردهای روشن، مستند و کاربردی به سازمان ها برای کمک به بهبود مستمر سازمانی.
  • رعایت اصول اخلاقی: پایبندی به بی طرفی، صداقت و حفظ محرمانگی اطلاعات سازمان ها.

اهمیت نقش ارزیابان از آنجا ناشی می شود که آن ها نه تنها به شناسایی بهترین ها کمک می کنند، بلکه با ارائه بازخوردهای تخصصی، سازمان ها را در مسیر بهبود مستمر هدایت می نمایند. این امر به ارتقاء سطح مدیریت در کل کشور و تقویت رقابت پذیری سازمان ها منجر می شود. افرادی که علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند، می توانند با کسب دانش عمیق در زمینه معیارهای اصلی EFQM 2020 و مهارت های ارزیابی، به عنوان ارزیابان جایزه ملی تعالی نقش مهمی ایفا کنند و به توسعه تعالی سازمانی در ایران کمک شایانی نمایند.

خودارزیابی، فرایندی است که طی آن، سازمان به طور داخلی و بر اساس معیارهای مدل EFQM، عملکرد خود را مورد بررسی قرار می دهد. این مرحله، به سازمان ها کمک می کند تا یک تصویر واقع بینانه از نقاط قوت و فرصت های بهبود خود به دست آورند.

نتیجه گیری و فراخوان به عمل: گام های بعدی در مسیر تعالی

سفر به سوی تعالی سازمانی، مسیری است پیوسته و پر از درس های ارزشمند. کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» اثر احسانه نظری و درسا شیرخانلو، راهنمایی جامع برای سازمان ها و افرادی است که آرزوی سرآمدی و پایداری در عملکرد خود را در سر می پرورانند. این کتاب، با تشریح دقیق مدل EFQM 2020، مفاهیم بنیادین کیفیت، تاریخچه مدل های تعالی و تحولات این مدل در نسخه های اخیر، دیدگاهی جامع و کاربردی را ارائه می دهد.

مهم ترین پیام های این کتاب و مدل EFQM 2020 را می توان در چند نکته کلیدی خلاصه کرد: تعالی فراتر از کیفیت صرف است و نیازمند رویکردی سیستمی و جامع به تمامی ابعاد سازمان است. سازمان های متعالی بر خلق ارزش پایدار برای تمامی ذی نفعان خود تمرکز می کنند و رهبری اثربخش، مشارکت کارکنان، تفکر فرایندگرا، بهبود مستمر و تصمیم گیری مبتنی بر داده را از اصول اساسی خود می دانند. همچنین، این مدل بر اهمیت چابکی، نوآوری و مدیریت مؤثر اکوسیستم سازمانی در دنیای امروز تأکید فراوان دارد.

چگونه می توان از آموخته های این کتاب در سازمان خود بهره برد؟ مسیر برای هر سازمانی منحصر به فرد است، اما گام های اولیه می تواند شامل موارد زیر باشد: ابتدا، با مطالعه دقیق مفاهیم و معیارهای EFQM 2020، یک درک مشترک در تیم رهبری ایجاد کنید. سپس، یک فرایند خودارزیابی اولیه را بر اساس این مدل آغاز کنید تا نقاط قوت و فرصت های بهبود سازمانتان را شناسایی کنید. این خودارزیابی، گویی یک آینه پیش روی سازمان قرار می دهد تا خود را واقع بینانه مشاهده کند. بر اساس نتایج، برنامه های عملیاتی برای بهبود مستمر سازمانی تدوین کنید و با تمرکز بر معیارهای اصلی EFQM 2020، به تدریج تغییرات لازم را ایجاد نمایید.

در حالی که این خلاصه، دروازه ای به دنیای تعالی سازمانی و مدل EFQM 2020 است، برای درک عمیق تر و اجرای مؤثرتر این مدل، دعوت به مطالعه کامل کتاب «تعالی سازمانی بر مبنای مدل EFQM 2020» می شود. این کتاب با جزئیات بیشتر و مثال های کاربردی، به شما کمک می کند تا تمامی ابعاد مدل را به خوبی درک کرده و در سازمان خود پیاده سازی کنید. همچنین، بهره گیری از منابع تکمیلی مانند شرکت در کارگاه های آموزشی تخصصی مدل EFQM 2020، مشاوره با متخصصان مدیریت کیفیت جامع (TQM) و استفاده از ابزارهای خودارزیابی می تواند گام های بعدی مهمی در این مسیر باشد. یادآوری این نکته ضروری است که تعالی سازمانی، نه یک مقصد، بلکه سفری دائمی برای رشد و پیشرفت است که نیازمند تعهد، تکرار و اشتیاق به بهترین بودن است.

تعالی فراتر از کیفیت صرف است و نیازمند رویکردی سیستمی و جامع به تمامی ابعاد سازمان است.