نقد و بررسی کتاب رستاخیز مردگان
کتاب رستاخیز مردگان نوشتهی عبدالحضرت مرموزترین و خطرناک ترین کتاب جهان شناخته میشود؛ اثری ترسناک و حتی جادویی شناخته که ممکن است راز آن تا ابد حلنشده باقی بماند. دربارهی این کتاب که از آن بهعنوان خطرناک ترین کتاب جهان یاد میکنند، گفته شده که شما با خواندن این کتاب قادر خواهید بود علاوهبر دانستنِ راز جهان خلقت و مشاهده عجایب پنهان آن، احضار روح کنید و با موجودات ماورا الطبیعی و ترسناک آشنا شوید که حتی تصور آنها در ذهن انسان دشوار و چالشبرانگیز خواهد بود.
متنی که در بالا مشاهده میکنید، همان شناخت، اطلاعات یا بهتر است بگوییم شایعاتیست که دربارهی کتاب نکرونومیکون یا همان کتاب رستاخیز مردگان وجود دارد و مشابههای آن در بسیاری از سایتهای فارسیزبان بهچشم میخورد؛ درصورتی که حقیقت امر چیز دیگری را شامل میشود. (باوجود اینکه امروزه هیچ نسخهی واقعی از این اثر در دسترس نیست، اغلب اطلاعات موجود از این کتاب چیزی بیشاز یک افسانه نیست) بااینحال ما سعی داریم با استناد به منابع تاریخی و پژوهشهای خارجی به اطلاعاتی که بیشترین نزدیکی را به واقعیت دارند، اشاره کنیم.
معرفی کتاب رستاخیز مردگان
در اصل آوردهاند کتاب رستاخیز مردگان با گمانهپردازیها و بررسیهای خود حول برخی مباحث، مبدل به اثری اسرارآمیز و متفاوت شده است و میتواند بهعنوان کتابی تاریخی نیز تعریف شود؛ این مباحث شامل موارد زیر میشود:
- بیان احتمالات و اتفاقاتی که در آخرالزمان میافتد
- اشاره به وقایعی که تنها در کتاب تورات و خنوخ وجود دارد
- پردهبرداشتن از رازهای اساطیر و افسانههایی که در منابع دیگر تعریف شدهاند
این کتاب توسط عبد الحزرد (عبدالحضرت) نوشته شده و در زمانهای گذشته به العضیف (Al Azif) یا عرب (Arab) شناخته میشده که لغت Azif در زبان عربی به حشراتی که شبهنگام ظاهر میشوند، اشاره میکند و همچنین میتواند زوزهی شیطان نیز معنی شود. این اثر در ۷ جلد نوشته شده و حجم آن در چاپ انگلیسی به ۹۰۰ صفحه میرسد.
در کتاب رستاخیز مردگان از گونههایی غیربشری بهنام Oldone صحبت میشود که در کرهی زمین ساکن بودهاند و توسط آنها علم و دانش بسیاری پیرامون این سیاره و سایر سیارهها به دانستههای بشر افزوده شده. نویسنده اعتقاد دارد که این موجودات با او ارتباطی جادویی و فراطبیعی برقرار کردهاند که طی آن هشداری به بشر مبنی بر بازگشت آنها با قدرتهایی وحشتناک برای تصاحب زمین داده شده است. او همچنین این موضوع را به کتاب مکاشفه یوحنا پیوند داده و تفسیری مخالف این کتاب ارائه میدهد که در آن پیروزی و فتح زمین طی جنگی بزرگ، توسط این موجودات شکل میگیرد.
Oldoneها چه موجوداتی هستند؟
الحزرد اینگونه تحلیل میکند که Oldoneها متعلق به زمین نبوده و زادگاه آنها خارجاز این کره بوده است. آنها موجوداتی غیرانسانی و فراطبیعی بودهاند که پس از سکونت در زمین، با انسانها ازدواج کرده و فرزندانی هیولامانند به دنیا آوردهاند؛ همچنین دانش ممنوعه را به بشر آموختند و همواره درجستوجوی دستیابی به ارزش و سطح ما از موجودیت و هستی بودهاند.
گفتهشده این موضوع کاملا با نفیلیم، موجودات غولپیکری که از پیوند فرزندان خدا با انسانها به وجود آمدهاند؛ مطابقت دارد. افسانهها و داستانهای زیادی حول همین مطلب در دیگر منابع یهودی مانند تلمود شرح داده شدهاند که باعث روشنشدن اشارهی تورات و خنوخ به صحت وجود این موجودات میشوند.
بخش عمدهایی از تورات در واکنش و پاسخ مستقیم به شرارت ناشی از معاشرت انسانها با فرشتگانِ نانجیب اختصاص دارد. آنها بیرون رانده شده و در محدودیت قرار گرفتند. در بخش ۴۳ از کتاب Extra Canicals: The Holy Apocrapha (بهگفتهی آمازون همان پیشگوییهای كتاب مقدس كه عیسی از زمان شروع راجعبه آن صحبت كرد) آمده است:
و من رهسپار مکانی شدم که هرجومرج بسیاری در آنجا ساکن بود. چیز وحشتناکی دیدم. نه خبری از بهشت و دنیای آن بود و نه خبری از زمین و دنیای فانی آن؛ بلکه تنها ردپای آشوب و خطر به چشم میخورد. هفت ستاره از بهشت همچون کوههای بزرگی در حال سوختن بودند. سپس گفتم: اینان چه گناهی مرتکب شدهاند که در اینجا عذاب میکشند؟ یوریل (از فرشتگان مقرب متون مقدس یهودی) که سرپرستی آنها را به عهده داشت، پاسخ داد: خنوخ علت پرسش تو چیست؟ چرا مشتاق دانستن حقیقت هستی؟ اینان ستارههایی از بهشت هستند که از دستورات خدا سرپیچی کردهاند و باید ده هزار سال در اینجا بمانند.
همچنین در یکی از کتابهای اچ پی لاوکرفت (The Dunwich Horror) میخوانیم:
تصور نمیشود که انسانها از قدیمیترین یا آخرین اربابان زمین باشند. Oldoneها بودهاند و خواهند بود؛ ولی نه در فضا و حالتی که ما میشناسیم؛ بلکه در بین آنها. بیسروصدا، بیتحرک و نامرئی قدم میزنند. Yog-Sothoth (از شخصیتهای ساختگی توسط لاوکرفت) دروازه را میشناسد. او خودِ دروازه است. او کلید و نگهبان آن است. گذشته، حال و آینده همه در Yog-Sothoth یکی هستند. او میداند Oldoneها در کجا گسسته شدهاند و در کجا دوباره گسسته خواهند شد. او میداند آنها در کدام منطقه از زمین پا گذاشتهاند و در کجا هنوز گام برمیدارند و چرا هیچکس نمیتواند آنها را همانطور که میخواهد ببیند، ببیند. باوجود بوی آنها، گاهیاوقات انسانها میتوانند آنها را از نزدیک تشخیص دهند؛ اما ازنظر چهره و ظاهر هیچکس نمیتواند آنان را بشناسد… .
تاریخچهی کتاب رستاخیز مردگان
آوردهاند که در سال ۷۳۸ میلادی یا ۷۳۰ میلادی، فردی بهنام عبدالحزرد این کتاب را در دمشق نوشته است. وی اهل صنعا از یمن بود و به زبانشناسی و یادگیری آنها علاقهی بسیاری داشت تا جایی که در خواندن و ترجمهی نسخههای خطی حریف میطلبید. عبدالحزرد در دوران خود به مجنون مشهور بود؛ زیرا برای دیدن آینده بهشیوهی نوستراداموس عمل میکرد.
بهعبارت دیگر او قادر بود توسط بخورِ ترکیبی از داروها و مخدرهایی که در جشنها و تشریفات استعمال میشد، آینده را ببیند و گذشته برایش روشنتر شود تا بتواند با موجوداتی رابطه برقرار کند که فرازمینی و فراطبیعی بودهاند؛ موجوداتی که اچ پی لاوکرفت (نویسندهایی که در ادامه با آن آشنا خواهید شد) آنها را مانند کاتالو (Cthulhu) و Yog-Sothoth توصیف میکند.
اگرچه عبد الحزرد با معیارهای امروزه شخصیتی طبیعی و عادی نداشته و با همنسلهای خود متفاوت بوده است؛ هیچ مدرکی دالبر دیوانگی او در دسترس نیست؛ کمااینکه با دقت بر کلمهی مجنون و شکل قدیمی آن یعنی djinn xwedî، میتوان نتیجهگیری کرد که منظور اصلی از این لقب، توانایی ارتباط با جنیان است.
آری! جین یا جن طبق روایات اعراب، موجوداتی فوق بشری بودند که قبل از خلقت بشر وجود داشتهاند. آنها از آتش ساخته شدهاند و باوجود اینکه نژادِ آنها در سطح پایینتری از نژاد انسان قرار دارد، داستانهای عامیانه همواره آنها را با قدرتهای جادوییِ نامحدود معرفی میکند.
این موجودات با ظهور اسلام (درواقع در دوران حضرت سلیمان) مطیع شدند و افزونبر آن که از شرارت و فتنهگریهای آنها کاسته شد؛ با گذشت زمان، ویژگیها و تواناییهای تاریک و بسیار شوم خود را از دست دادند. با این همه، در زمان الحزرد هنوز سنتهای قدیمی و وحشتناک جنیان جریان داشته و امکان برقراری ارتباط با آنها بوده است. قبل از دوران زندگی عبد الحزرد یعنی در ۴۱۲-۴۸۵ میلادی فیلسوفی نوافلاطونی بهنام پروکلس لیکایوس پا به عرصهی فلسفه گذاشت و در آن تغییرات بهسزایی اعمال کرد.
این فیلسوف در نجوم، ریاضیات و متافیزیک مهارت داشت و در مسیر شناخت ادیان مصری و کلدانی علاقه بهخرج میداد؛ همچنین گفتهاند که میتوانست هکاته (الههی یونانی) را نمایان کند؛ بنابراین میتوان اینطور بیان کرد که او الگوی خوبی برای نویسندهی کتاب رستاخیز مردگان محسوب میشده است.
عبد الحزرد در طی زندگی خود روزهایی را در ویرانههای بابل، ربع الخالیِ عربستان و ممفیس گذراند و سالهای آخر عمر خود را در دمشق زندگی کرد و کتاب نکرونومیکون را در آنجا نوشت. لاوکرافت باور دارد که این اثر پساز مرگ نویسنده، تأثیر قابلتوجهی بر فیلسوفها داشته است.
در سال ۹۵۰ کتاب رستاخیز مردگان توسط تئودوروس فیلتاس بهزبان یونانی ترجمه شد. وی دانشمندی از قسطنطنیه بود و عنوان این اثر را به کتاب نکرونومیکون (Necronomicon) تغییر داد. در شبهتاریخ «History of the Necronomicon» از اچ پی لاوکرفت گفته شده تحقیقات و تلاشهای وحشتناک و خطرناکی توسط عدهایی از آزمایشگران رخ گرفت که با سرکوب و آتشسوزیِ شدیدی در سال ۱۰۵۰ توسط پدرسالار مایکل مواجه شد.
پس از این متوقفسازی و حواشی مربوط به آن، این کتاب (بهگفتهی لاوکرفت) در سال ۱۲۲۸ توسط اوله ورم (Olaus Wormius) به زبان لاتین ترجمه شد و اگرچه این کتاب در سال ۱۲۳۲ توسط پاپ گریگوری نهم ممنوع اعلام شد؛ اما دو نسخه از ترجمهی آن در کشور اسپانیا (قرن ۱۵) و در کشور آلمان منتشر شد و به دست یوهانس تریتمیوس (دانشمند اهل آلمان) و احتمالا توماس دو تورکمادا (مؤسس تفتیش عقاید اسپانیایی) رسید؛ همچنین یک نسخهی یونانی از کتاب رستاخیز مردگان احتمالا در اوایل قرن ۱۶ و در کشور ایتالیا چاپ شده که از سال ۱۶۹۲ یعنی از زمان آتشزدنِ یک کتابخانهی شخصی در شهر سلیم دیده نشده است.
توجه داشته باشید در صحت برخی سالهای ذکر شده همچنان اختلاف نظر وجود دارد و همانند دیگر روایات تاریخی ممکن است دستخوش تحریف و خطا شده باشد.
مانند:
- بهگفتهی برخی منابع از جمله لاوکرفت، اوله ورم ترجمهی لاتین نکرونومیکون را در سال ۱۲۲۸ نوشت؛ درصورتیکه دانشمندان دانمارکی دوران زندگی او را در سالهای ۱۶۵۴-۱۵۸۸ ثبت کردهاند.
- با استناد به برخی منابع، گفته شده این اثر در اسپانیا در قرن ۱۷ انتشار یافته درصورتیکه منابع دیگر ادعا میکنند توماس دو تورکمادا که در قرن ۱۴ میزیسته، بدان دست یافته است.
- برخی منابع تاریخ انتشار نسخهی یونانی در ایتالیا را مربوطبه قرن ۱۶ میدانند و برخی آن را به سالهای ۱۵۵۰-۱۵۰۰ اختصاص میدهند.
عصر جدیدی از انتشار کتاب رستاخیز مردگان
ترجمهای که حواشی بسیاری بهپا کرد و بر شدت رواج راز این اثر دامن زد، ترجمهی دکتر جان دی، دستیار و مشاور ملکه الیزابت بود. دکتر جان که بهمنظور اقداماتی همراهبا همکار خود، ادوارد کلی به جمهوری چک رفته بود؛ نسخهی لاتین این کتاب را در قرن ۱۵ و در شهر پراگ (پایتخت جمهوری چک) مشاهده و توسط کِلی از الیزر (Eliezer ben Jacob I) خریداری کرد.
از روایات اینچنین به نظر میرسد که مطالعهی کتاب نکرونومیکون بر شخصیت کِلی تاثیر زیادی داشته است؛ بهگونهایی که در سال ۱۵۸۷دکتر جان دی از برقراری اربتاطش با موجودات غیرطبیعی (فرشتگان، روح مادیمی (Madimi) ) و دستورات آنها سخن گفت که موجب برانگیختهشدن خشم او شد. آلیستر کراولی این موضوع را به عنوان اولین تلاش بیفایده برای ارتباط با موجود غیرانسانی در کتاب قانون مورد تأیید قرار داد. (در ادامه با کراولی آشنا خواهید شد)
ناگفته نماند که ترجمهی دکتر جان دی هیچوقت چاپ نشد ولی نسخهی خطی آن به کلکسیون بزرگِ الیاس اشمول منتقل شد و پس از آن به کتابخانهی بادلین (Bodleian) در دانشگاه آکسفورد تعلق گرفت. طبق گفتهی برخی منابع، نویسندگان و همچنین لاوکرفت در کتاب تاریخ نکرونومیتون، بخشهایی از کتاب رستاخیز مردگان به زبان عبری ترجمه شده و امکان دارد در مناطق زیر موجود باشد:
- موزهی بریتانیا
- کتابخانهی ملی فرانسه
- دانشگاه بوئنوس آیرس
- کتابخانهی دانشگاه Miskatonic
- کتابخانهی Widener در دانشگاه هاروارد
(صحت این مطلب مشخص نیست و در آن اختلاف نظرهایی وجود دارد که بنا به آن نسخهی موجود در دانشگاه Miskatonic ساختگی بوده و حتی ادعاهایی وجود دارد که طبق آن ترجمهی عبری کتاب نکرونومیکون در سال ۱۶۶۴ به صورت نسخهی خطی همراه با تفسیر گسترده توسط ناتان غزه و با عنوان the Sepher ha-Sha’are ha-Daath منتشر شده است. این اثر با نام کتاب دروازهی دانش (The Gate of Knowledge) نیز شناخته میشود.
ضمنا هماکنون هیچ دستنوشتهی عربی از این اثر موجود نبوده و نویسندهی ادریس شاه بهجستجوی آن در کتابخانههای دوبوند در هند، الازهر در مصر و همچنین کتابخانهی شهر مکه پرداخت؛ ولی هیچ نسخهی عربی از آن پیدا نکرد.
ادعاهایی توخالی پشت شایعههایی بزرگ!
اچ پی لاوکرفت، نویسنده و رماننویس آمریکایی که در سال ۱۹۳۴ متولد شد؛ آثار و داستانهای زیادی را در ژانر وحشت، علمیتخیلی و فانتزی منتشر کرد ولی اثری که موجب شهرت او شد اسطورههای کاتولو بود. لاوکرفت ادعا میکند که نویسندهی کتاب نکرونومیکون یا رستاخیز مردگان بوده و برای اثبات آن به آثار و نوشتههایش اشاره میکند که از این کتاب یاد شده است.
او حتی به تحلیل نام عبد الحزرد میپردازد و آن را از لحاظ گرامری نادرست میخواند. وی ادعا میکند ایده و فکر این کتاب در خواب و رویا به او الهام شده؛ در صورتی که برخی گفتهاند او هنگام نوشتن آن تحت تاثیر آثار رابرت ویلیام چمبرز بوده است.
شما با بررسی نوشتههای او به محتوای کامل و حقیقیِ نکرونومیکون نخواهید رسید و صرفا با اشارههای مختصری به آن مواجه خواهید شد. زمانی که از او دربارهی صحت این کتاب میپرسند، اینگونه پاسخ میدهد:
اکنون در مورد کتابهای وحشتناک و ممنوعه مجبور هستم بگویم که اکثر آنها کاملاً خیالیاند. هیچوقت عبد الحزرد یا نکرونومیکون وجود نداشته است؛ زیرا تمامی آنها زادهی تخیل من هستند.
بسیاری از طرفداران لاوکرفت رستاخیز مردگان را بهنام او میدانند؛ ولی حقیقتِ ماجرا چیز دیگریست.
به نقل از: